سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]
وفا ابو نصر
شانس آوردیم خدا ستاره!
  • نویسنده : وفا ابو نصر:: 85/8/21:: 2:3 عصر
  • خدا دستمو بگیر! دارم لیز میخورم...

    من نمیدونم.خودت بگو چرا اینطوری شد! آره می­خوام متوقع باشم... از اون بنده­های لج درآرها! که هی پاسشون میدی به فرشته­هات منتها فرق من اینه که کارم اورژانسیه و غیر خودت هیشکی اَاین کارا بلد نیس. فرق دومم هم اینه که پاس بخورم نمی­رم طرف فرشته­ها ... می­رم هورتی تو بغل جناب شیطان و نفس عزیز فرشته­هات رو هم ننداز جلو. میخوام مستقیم با خودت حرف بزنم. اعصاب هم ندارم. کارم عجله­ایه!

     مگه نگفتی خدامی؟ مگه نگفتی بابامی؟ پس چی شد نوکرتم؟ کجا رفت اون رحمت واسعه­ت؟ کجا رفت اون بابا به منم یه نیگاهی کن ... !

    اصلا به من چه؟ گفتی میدی ... منم میگم می­خوام! همین الانم می­خوام. فردا دیره. بابا یه عمره تو صفم! خودت که میدونستی انقدر حسودم! چرا داری چشمو درمیاری؟ میخوای دست و پا زدنمو ببینی؟ همچی حال میده ببینی بندهه آویزون شده ... به هر طرف چنگ میندازه بند نمیشه ... داد و فریاد هم که میزنه انگار تا هزار کیلومتریش پرنده هم پرنمیزنه که صداشو بشنوفه ... من که گفته بودم خرابتم ... من که گفته بودم مث اون سنگه­ام روی قله دستت رو سَرَ مه؛ اگه برداری دیگه احتیاجی به هل دادن ندارم ... چیه؟ خیلی چندش­آور شدم که روت رو اونور میکنی؟ نیگام کن فدات بشم! خودت که میدونی داغونم! می­دونی نازخر داری ناز می­کنی ها؟

    میدونم لِم من یکیو خوب بلدی گیر دادم! بابا خرابتم یه نیگاهی به اینورم بنداز! خسته شدم.چی بگم که سر تا ته قضیه رو بهتر از خودم میدونی؟ منم دست میذارم رو نخطه ضعفت!!!  

    خدای همیشه آنلاین من! ...

    یا عماد من لا عماد له! یا غیث الرحمه! ... أغثنی بحق أبی المهدی(عج)



    خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
    سرویس: نگاهی به وبلاگ‌ها

    وبلاگ نویس لبنانی در ایرن


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 23881
    بازدید امروز : 77
    بازدید دیروز : 4
    ............. بایگانی.............
    بهار 1386
    زمستان 1385
    پاییز 1385

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره خودم ..........
    وفا ابو نصر
    وفا ابو نصر
    من وفا ابونصر از لبنان(مقیم ایران) 20 ساله حدود 4 سال است که در ایران زندگی میکنم مادرم ایرانی و پدرم اهل لبنان(روستای قانا) ما یک خانواده 5 نفره هستیم پدرم،مادرم،من و فاطمه(خواهرم) و حسین(برادرم) پدرم استاد دانشگاه ، مادرم معلم،خواهرم دانشجو و برادرم حسین شهید شده در همین جنگ اخیر رژیم صهیونیستی و لبنان او یکی از مبارزان جنبش حزب الله بود، من هم که آخرین فرزند خانواده هستم دانشجوی رشته پزشکی هستم.

    .......... لوگوی خودم ........
    وفا ابو نصر
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........